RSS
» کار عملی 16 - درایور ترانزیستوری موتور ( پل اچ) ( یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲ )
» ویژه تابستان 95 ( جمعه هفتم خرداد ۱۳۹۵ )
» کلاس های تابستان 1395 در حال شروع شدن ( دوشنبه سوم خرداد ۱۳۹۵ )
» خبرهای خوشی در راه است... ( سه شنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۴ )
» کتاب آموزشی CodeVision AVR ( یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۳ )
» نرم افزار CodeVision AVR ( یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۳ )
» نرم افزار طراحی رگولاتور ولتاژ و جریان ( یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۳ )
» آیا عطسه‌ نشانه صبر در انجام کارهاست؟ ( سه شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۳ )
» یادش بخیر - شبهای قدر دوران کودکی ( جمعه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۳ )
» اطلاعیه کار آموزی ویژه تمامی رشته ها و گرایش های مهندسی ( سه شنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۳ )
» پانته آ ( یکشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۳ )
» العجل مولا ( جمعه بیستم تیر ۱۳۹۳ )

خورشید آن روز شفاف تر می درخشید.خصوصا در حوالی تو...!
 می خواست صحنه ی زیبای صعودت را،پر رنگ تر از همیشه،به رخ دیگران بکشد.
 زمین فخر می فروخت که فرشته ای چون تو بر روی آن گام بر می دارد و به یمن قدوم مبارکت،در پس هر گام،لاله از خود سبز می کرد...
 مسیر پشت سرت چون گلزاری بهشتی،گلباران شده بود...
 نسیم می وزید و با دعای "إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ" خود،بدرقه ات می کرد.
 هنگامه ی سفر از راه رسیده بود و تو خود،این را خوب می دانستی...در حقیقت،مدت ها میشد که منتظرشان بودی...
 همه چیز دست به دست هم داده بود تا زمان متوقف شود...نه برای سهولت کار مزدوران...که برای ثبت لحظه ای ماندگار و عرفانی!
 موعودت فرا رسید و ...
 1...2...3...4...5...
 و تمام...
 خورشید لباس عزایش را بر تن کرد و جایی پشت ابرها پنهان شد تا مبادا ستارگان،بارش اشک های نورانی اش را ببینند.
 لاله ها به یک باره پژمرد...
 ولی نسیم چیز دیگری را زمزمه میکرد:
 "وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ"
 حالا،یک واژه به ابتدای نام زیبایت اضافه شد...
 واژه ای مزین با 5 قطره ی خونین:
 شهید
 شهید داریوش رضایی نژاد

 «قرار بود دو هفته بعد از تاریخ شهادتش از پایان‌نامه‌اش دفاع کند و به من هم گفته بود می‌خواهم سورپرایزت کنم من هم یاد گرفته بودم به داریوش اصرار نکنم. بعد از شهادتش این حسرت برایم ماند که به من نگفت آن چیزی که می‌خواست بگوید. پایان‌نامه در هارد کامپیوتر داریوش بود که بعد از شهادتش تغییر کرد اما فلش به لب‌تاپ او بود، وقتی در آن جستجو کردم مقاله‌اش را پیدا کردم که آن را به من و دخترش آرمیتا هدیه کرده بود.

همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد»



دسته بندی :

موضوعات
آرشیو مطالب
نویسندگان
درباره ما

    بسیجی گمنام خمینی ٍ "" و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و صبر و العلم به مواضع حق ""
    و این پرچم مبارزه را جز افراد با بصیرت و صبور و آگاه به جایگاه حق به دوش نمی کشند .

    این وبلاگ متعلق به گروهی از سربازان حقیقی حضرت بقیه الله الاعظم می باشد که در عرصه جهاد علمی و فرهنگی فعالیت می کند .

    ایمیل : malekipcb@gmail.com