الف) واقعیت های موجود کشور
يك نگاه كلان به امور كشور عزيزمان و
نظام جمهورى اسلامى بكنيم، ببينيم ما كجائيم، چه هستيم. چند عنصر را من اينجا
يادداشت كردهام - شش هفت عنصر را - اينها همهاش واقعيتها است:
واقعيت اول، كشور ما كشورى است با جغرافياى مهم.
موقعيت جغرافيائى ما يكى از موقعيتهاى جغرافيائى خوب كشورهاى دنيا است. اگر كشورهاى دنيا را از لحاظ موقعيت
جغرافيائى به چند درجه تقسيم كنيم، يقيناً ايران در درجات بالا يا در بالاترين
درجه قرار خواهد گرفت. از لحاظ موقعيت جغرافيائى، اين يك
امتياز است؛ اين را ما داريم، اين خداداد است.
واقعيت دوم، تاريخ و ريشههاى تمدنى ما
است. ريشههاى تمدنى كهن ما، تاريخ ما، تاريخ
باافتخارى است؛ بخصوص از دورهى اسلام به اين
طرف. قبل از اسلام هم برجستگىهائى در تاريخ
كشور ما وجود دارد، اما بعد از اسلام اين برجستگىها بمراتب
بيشتر شده؛ از لحاظ علم، از لحاظ صنعت، از لحاظ مسائل فرهنگى،
از لحاظ افتخارات گوناگون سياسى، از لحاظ توسعهى كشور؛ چه توسعهى كيفى، چه توسعهى كمّى. اين تاريخ ما است.
ميراث علمى ما در بخشهاى مختلف دانش بشرى و دانشهاى الهى، ميراث كمنظيرى است. واقعاً كمتر كشورى در همين
مناطق آسيا و تمدنهاى كهن - در هند و چين و مصر و امثال اينها - اينجور بوده است؛
حالا مناطق غرب كه گذشتهى آنچنانى اى ندارند. بنابراين ما از لحاظ تمدن جزو برجستهها و برترينها هستيم؛ اين هم يك واقعيتى
است.
واقعيت سوم، ثروتهاى طبيعى و انسانىِ چشمگير است. حدود بيست و چند سال قبل از اين گفته ميشد كه ذخيرهى نفت كشور در فلان تاريخ - يك مقطعى را مشخص ميكردند
- تمام خواهد شد؛ اما كشفياتى كه
در زمينهى ذخائر نفتى و گازى شده، اين مدت را به
حدود چهار پنج برابر گسترش و توسعه داده. در زمينهى فلزات، در
زمينهى انرژى، در زمينهى ذخائر
گوناگونى كه يك كشور براى ادارهى خودش به آنها
احتياج دارد، كشور غنىاى هستيم، كشور
فوقالعادهاى هستيم. از لحاظ منابع انسانى هم همين جور.
بارها اين را گفتيم - اوائل از روى
حدس و گمان ميگفتيم، بعد آمارهاى بينالمللى همين را
تأييد كرد - كه ما از لحاظ رتبهى استعداد
انسانى، در رتبههاى بالا
هستيم؛ يعنى از متوسط جوامع بشرى موجود دنيا خيلى بالاتريم؛ متوسط ما از متوسط
دنيا بالاتر است. استعدادهاى ما، جوانهاى ما فوقالعادهاند؛ داريد مىبينيد ديگر. اين،
ثروت طبيعى و ثروت انسانى ما است.
واقعيت چهارم، يك واقعيت ديگر هم در كنار اين
واقعيتها بايد مشاهده شود و آن اين است كه ما در طول دو سه قرن اخير ضربههاى سختى خورديم؛ هم از ناحيهى استبداد داخلى و ديكتاتورىهاى داخل كشور، هم از ناحيهى تهاجمهاى بيرونى. اين يك واقعيتى است
كه ما ضربه خورديم. تاريخ ورود و نفوذ دولتهاى بيگانه در كشور ما از سال ۱۸۰۰ ميلادى است؛ يعنى دويست و دوازده سال
است كه اولين نفوذ خارجى از طريق حكومت انگليسىِ هند اتفاق افتاد؛ ضعف آن دولتها در مواجههى با نفوذ و تهاجم فرهنگ غربى و سياست غربى و حكومتهاى غربى، موجب
انفعال كشور شد و همين طور رفته رفته ما دچار ضعف شديم، هزيمتهائى داشتيم؛ اين هم يك واقعيتى است. ما در برآورد
مسائل كشور و شناخت وضعيت كنونى كشور نميتوانيم اين دوره را نديده بگيريم. ضربههاى سختى به ما زدند؛ هم نفوذ سياسى
پيدا كردند، هم نفوذ فرهنگى پيدا كردند، هم منابع ما را غارت كردند. غارت ثروت، سلطهى سياسى، تحقير
ملت. آنچه كه شما از زبان سياستمداران و دولتمردان وابستهى به سياستهاى
غربى و دستگاههاى استبدادى شنفتيد در زمينهى تحقير ايران
و ايرانى و اينكه «نميتوانيم» و چه و چه، اينها همهاش ناشى از
همان سلطهى فرهنگ غربى و سلطهى سياسى غرب بر كشور ما بوده. اينها جزو
واقعيتها است.
واقعيت پنجم، بيدارى ملى است در سه مقطع. در سه
مقطع، ما يك بيدارى عمومى و ملى داشتيم: اول، مقطع مشروطيت؛ دوم، مقطع نهضت ملى -
آيةالله كاشانى و دكتر مصدق - و سوم، مقطع انقلاب اسلامى. در آن دو مقطع، ملت
ايران شكست خورد. قيام مشروطيت، قيام مهمى بود؛ ليكن شكست خوردند. در نهضت ملى
قيام كردند، شكست خوردند. سوم، مقطع انقلاب اسلامى است. اينها حركتهاى ملى است. آن دو مقطع شكست خورد؛ اما مقطع پيروزى
انقلاب اسلامى، مقطع برجستهاى بود كه غرب
را و معارضان مقابل خود را شكست داد و به زانو درآورد؛ و اين به بركت شخص امام و شخصيت امام و
به بركت احكام و قوانينى بود كه امام بزرگوار ما (رضوان الله تعالى عليه) به آنها
متكى بود و جمهورى اسلامى را بر آن اساس به وجود آورد و خطوط روشنى كه ترسيم كرد؛
اين يك واقعيتى است. بنابراين ما در
مقابل آن هزيمتى كه در آن دو قرن - تقريباً - در مقابل تهاجم غربىها داشتيم، اين حركت مواجههى پيروزمند با غرب را هم داشتيم؛ اين هم
يك واقعيتى است.
واقعيت ششم، تجربهى پيشرفت در
عرصههاى گوناگون است. بعضىها در زمينهى مسائل سياسى - چه سياست خارجى، چه سياست
داخلى، چه اقتصاد، چه غيره - ميگويند آقا بايد واقعبين بود. خب،
واقعيتها اينهاست؛ اين واقعيتها را بايد ديد. يكى از مهمترين واقعيتها، پيشرفتهاى
يك كشور است. كشور ايران
از مقطع پيروزى انقلاب - يعنى از سال ۱۳۵۷ - تا
امروز به قدرى تغيير كرده است كه اين مقدار تغيير را ما در ظرف اين مدت در
كشورهاى ديگر نمىبينيم؛ يعنى بنده سراغ ندارم. كشورهاى
پيشرفتهى تمدنى و صنعتى و علمى، فاصلهى حركتشان تا رسيدن به اين نقطهاى كه ما امروز رسيديم، فاصلهى بيشترى بوده است. ما، هم در زمينههاى علمى پيشرفت كردهايم و البته
پيشرفتهاى علمى ما خيلى بيش از اينها است؛ نه اينكه به عنوان مسئولان داخلى اين حرف
را بزنيم؛ نه، اين قضاوت مراكز علمى دنيا است - هم در زمينهى سياسى پيشرفت كردهايم. در زمينهى سياست داخلى،
همين مدل جديد مردمسالارى دينى كه ما به دنيا عرضه كردهايم، همين انتخابات، همين دستبهدست شدن قدرت
اجرائى و قدرت تقنينى كشور، يكى از بزرگترين موفقيتها است.
* مردمسالارى دينى،
مردمسالارىِ سالم است؛ بدون كارها و شگردها و
خدعههائى كه در دنيا معمول است. من متأسفم از اين كه خيلى از جوانهاى
ما از اين شگردهائى كه در دنيا، در آمريكا، در غرب، در اروپا، در زمينهى انتخابات به كار ميبرند، كه ظاهر دموكراسى دارد، اما
باطن غير دموكراسى دارد، خبر ندارند.
* در سياست خارجى هم همين جور. امروز جمهورى اسلامى نقش غيرقابل انكارى
در مسائل گوناگون منطقه و مسائل اساسى منطقهى خود دارا
است، كه اين را هيچ كس منكر نيست. مسائل منطقهى ما، مسائل جهانى هم هست؛ اين هم ضمناً
معلوم باشد. پيشرفت در سياست داخلى، الگوى جديد مردمسالارى، قدرت
انتخاب ملى؛ در سياست خارجى، اين تأثيرگذارىها؛ اينها
واقعيت است.
* پيشرفت در سازندگى. اين مقدار كارى كه در
زمينهى سازندگى در اين سى سال انجام گرفته است،
واقعاً شگفتآور است. قبل از انقلاب، ما به شهرهاى گوناگون،
به روستاها، به مناطق محروم رفتيم، وضع را ديديم؛ ميدانيم آن وقت چه جورى كار
ميكردند. زلزله مىآمد - بنده خودم در چند زلزلهى بزرگِ معروف گروه امداد تشكيل داده بودم و آنجا كار
ميكرديم - ديدم چه جورى حركت ميكردند، چه جورى كار ميكردند؛ و حالا در دورهى كنونى، شما ملاحظه كنيد در يك بخشى از كشور يك
زلزلهاى اتفاق بيفتد، با چه سرعتى امدادرسانى
ميشود. اين باور نكردنى است، اما واقعيت دارد.
* در زمينهى فرهنگى هم
همين جور. ما يك چرخش صد و هشتاد درجهاىِ فرهنگى نسبت به قبل از انقلاب و
دوران طاغوت به شكل كلى داريم؛ جزئيات را بحث نميكنيم. با نگاه كلان، يك چرخش به
تمام معنا است. البته اگر بهتر كار كنيم، بيشتر بلد باشيم، بيشتر جديت كنيم، در
جزئيات هم موفق خواهيم بود.
* آيندهى پر اميد، يكى
ديگر از واقعيتهاى كشور است. اين نسل جوان خيلى قيمت دارد.
ب) تعامل با دنیا
دومين نكتهاى كه در اين
زمينه وجود دارد، مسئلهى تعامل با دنيا است؛ كه اين روزها زياد
هم گفته ميشود. ما معتقد به
تعامل با دنيا هستيم. در تعامل با دنيا، بايد طرف مقابل را شناخت؛ اگر نشناسيم،
پشت پا خواهيم خورد. پروندهى خصوم خودمان را فراموش نكنيم. ممكن
است انسان يك وقتى سابقهاى را به رو نياورد؛ اشكالى ندارد. شما
يك وقتى با يك شخصى مواجهايد، ميخواهيد يك كارى را انجام دهيد،
يك سابقهاى هم از او داريد، مصلحت نميدانيد به
رو بياوريد؛ اين اشكالى ندارد، اما اين سابقه يادتان نرود؛ اگر يادتان رفت، پشت پا
خواهيد خورد، ضربه خواهيد خورد.
آمريكائىها ميگويند ما ميخواهيم با ايران مذاكره كنيم. خب، سالها است كه ميگويند ميخواهيم
مذاكره كنيم؛ اين يك فرصتى نيست كه براى ما بهوجود آورده اند. من اول سال گفتم كه خوشبين نيستم. در
مسائل خاص، مذاكره را منع نميكنم - مثل مسئلهى خاصى كه در
قضيهى عراق داشتيم، و بعضى از قضاياى ديگر -
ليكن من خوشبين نيستم؛ چون تجربهى من اين را نشان ميدهد. آمريكائىها، هم غيرقابل
اعتمادند، هم غير منطقىاند، هم در
برخوردشان صادق نيستند. اين چهار ماهى هم كه از آن صحبت ما گذشت، همين را تأييد
كرد؛ موضعگيرىهاى مسئولان و دولتمردان آمريكا نشان داد
كه همين مطلبى كه ما گفتيم - كه گفتيم خوشبين نيستيم - درست است؛ خود آنها عملاً
اين را تأييد كردند. انگليسها هم
يك جور ديگر، ديگران هم يك جور ديگر. تعامل با دنيا هيچ ايرادى ندارد، ما از اول هم اهل تعامل با دنيا بوديم؛
منتها در تعامل، طرف مقابل را بايد شناخت؛ شگردهاى او را بايد دانست؛ هدفهاى اساسى
و كلان را بايد در مدّ نظر داشت. ممكن است دشمنى سر راه شما را بگيرد، بگويد از اينجا
نبايد جلو برويد. سازش با او به اين صورت نيست كه شما قبول كنيد، برگرديد؛ هنر اين
است كه شما كارى كنيد كه راهتان را ادامه دهيد، او هم مانع كار شما نشود؛ والّا
اگر چنانچه توافق و تفاهم به اين معنا بود كه او بگويد شما بايد از اين راه
برگرديد، شما هم بگوئيد خيلى خوب، اين كه خسارت است.
برچسبها:
واقعیت های کلان موجود در کشور از دیدگاه رهبر انقلا,
تعامل با دنیا,
دانشجویان مهندسی برق
دسته بندی : فرهنگی/حدیث/طنز/حجاب