RSS
» کار عملی 16 - درایور ترانزیستوری موتور ( پل اچ) ( یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲ )
» ویژه تابستان 95 ( جمعه هفتم خرداد ۱۳۹۵ )
» کلاس های تابستان 1395 در حال شروع شدن ( دوشنبه سوم خرداد ۱۳۹۵ )
» خبرهای خوشی در راه است... ( سه شنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۴ )
» کتاب آموزشی CodeVision AVR ( یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۳ )
» نرم افزار CodeVision AVR ( یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۳ )
» نرم افزار طراحی رگولاتور ولتاژ و جریان ( یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۳ )
» آیا عطسه‌ نشانه صبر در انجام کارهاست؟ ( سه شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۳ )
» یادش بخیر - شبهای قدر دوران کودکی ( جمعه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۳ )
» اطلاعیه کار آموزی ویژه تمامی رشته ها و گرایش های مهندسی ( سه شنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۳ )
» پانته آ ( یکشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۳ )
» العجل مولا ( جمعه بیستم تیر ۱۳۹۳ )

پريشانم،

چه مي‌خواهي‌ تو از جانم؟!

مرا بي ‌آنکه خود خواهم اسير زندگي ‌کردي.


خداوندا!

اگر روزي ‌ز عرش خود به زير آيي

لباس فقر پوشي

غرورت را براي ‌تکه ناني

‌به زير پاي‌ نامردان بياندازي‌

و شب آهسته و خسته

تهي‌ دست و زبان بسته

به سوي ‌خانه باز آيي

زمين و آسمان را کفر مي‌گويي

نمي‌گويي؟!


خداوندا!

اگر در روز گرما خيز تابستان

تنت بر سايه‌ي ‌ديوار بگشايي

لبت بر کاسه‌ي‌ مسي‌ قير اندود بگذاري

و قدري آن طرف‌تر

عمارت‌هاي ‌مرمرين بيني‌

و اعصابت براي‌ سکه‌اي‌ اين‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمين و آسمان را کفر مي‌گويي

نمي‌گويي؟!


خداوندا!

اگر روزي‌ بشر گردي‌

ز حال بندگانت با خبر گردي‌

پشيمان مي‌شوي‌ از قصه خلقت، از اين بودن، از اين بدعت

خداوندا تو مسئولي.



خداوندا!

تو مي‌داني‌ که انسان بودن و ماندن

در اين دنيا چه دشوار است،

چه رنجي ‌مي‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است




و اينم جواب سهراب


منم زیبا

که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا.

با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن.

بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد...



برچسب‌ها: گلايه دكتر شريعتي از خدا و جواب سهراب سپهري از زبا, جمعی از دانشجویان مهندسی برق
دسته بندی :

موضوعات
آرشیو مطالب
نویسندگان
درباره ما

    بسیجی گمنام خمینی ٍ "" و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و صبر و العلم به مواضع حق ""
    و این پرچم مبارزه را جز افراد با بصیرت و صبور و آگاه به جایگاه حق به دوش نمی کشند .

    این وبلاگ متعلق به گروهی از سربازان حقیقی حضرت بقیه الله الاعظم می باشد که در عرصه جهاد علمی و فرهنگی فعالیت می کند .

    ایمیل : malekipcb@gmail.com