RSS
» کار عملی 16 - درایور ترانزیستوری موتور ( پل اچ) ( یکشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۲ )
» ویژه تابستان 95 ( جمعه هفتم خرداد ۱۳۹۵ )
» کلاس های تابستان 1395 در حال شروع شدن ( دوشنبه سوم خرداد ۱۳۹۵ )
» خبرهای خوشی در راه است... ( سه شنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۴ )
» کتاب آموزشی CodeVision AVR ( یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۳ )
» نرم افزار CodeVision AVR ( یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۳ )
» نرم افزار طراحی رگولاتور ولتاژ و جریان ( یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۳ )
» آیا عطسه‌ نشانه صبر در انجام کارهاست؟ ( سه شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۳ )
» یادش بخیر - شبهای قدر دوران کودکی ( جمعه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۳ )
» اطلاعیه کار آموزی ویژه تمامی رشته ها و گرایش های مهندسی ( سه شنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۳ )
» پانته آ ( یکشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۳ )
» العجل مولا ( جمعه بیستم تیر ۱۳۹۳ )



 

 
 
 
کودکی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟
بابی گفت، آره. مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.
 
نامه شماره یکسلام خدای عزیز
اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
دوستار تو
بابی
 
بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمی یاد. برا همین نامه رو پاره کرد.
 
نامه شماره دو
سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی
 
اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پارش کرد.
 
نامه شماره سه
سلام خدا
اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
بابی
 
بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پارش کرد. تو فکر فرو رفت. رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.
بابی رفت کلیسا. یکمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مادر مقدس رو کش رفت ( دزديد ) و از کلیسا فرار کرد.
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.
 
نامه شماره چهار
سلام خدا
مامانت پیش منه. اگه می خواییش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی
 
 


برچسب‌ها: خدایا از تو چگونه بخواهم, حسین ملکی, پیام نور شیراز, مهندسی برق پیام نور شیراز
دسته بندی : فرهنگی/حدیث/طنز/حجاب

موضوعات
آرشیو مطالب
نویسندگان
درباره ما

    بسیجی گمنام خمینی ٍ "" و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و صبر و العلم به مواضع حق ""
    و این پرچم مبارزه را جز افراد با بصیرت و صبور و آگاه به جایگاه حق به دوش نمی کشند .

    این وبلاگ متعلق به گروهی از سربازان حقیقی حضرت بقیه الله الاعظم می باشد که در عرصه جهاد علمی و فرهنگی فعالیت می کند .

    ایمیل : malekipcb@gmail.com