
مادر گفت: نرو، بمان! دلم میخواهد پسرم عصای دستم باشد
گفت: هرچه تو بگویی. فقط یک سؤال؛ میخواهی پسرت، عصای این دنیایت باشد یا آن دنیا؟؟؟
. مادر چیزی نگفت و با اشک بدرقه اش کرد....
رفت و شهید شد ... !!
(عکس شهدا را میبینیم....
ولی عکس شهدا عمل میکنیم...!!!)
.....انشاالله که ما اینگونه نباشیم....
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...
